بهار آمد

بهار آمده است ؛ با سبد های شکوفه و کاسه ‏های لبخند . آمده است تا روح خمودمان را در دشت ‏های معرفت و آگاهی جاری کند تا در آیه بلند أحْسَن الْحال گسترده شویم .
 
یا مقلب القلوب ، خاک ، می ‏شکفد و در تار و پودش ، سمفونی رویش و زندگی است ؛ صدایی که شکوه خداوندی ‏ات را به تکرار نشسته است .
 
خاک ، می ‏شکفد و این ‏همه ، اشارتی است به ضرورت رستاخیز جان ‏ها .
 
بهار می ‏آید ، تا تأکید کند آیین آسمانی رفتن را .
 
می ‏آید تا بگوید سکون و ایستایی ، تن دادن به تعفن و مرگ است .
 
" یا محوِّلَ الْحَوْلِ و الأَحوالِ " ! نیکوترین حال‏ ها را برایمان رقم بزن و چشم دلمان را با خورشید شناخت و پویایی ، هم‏ خانه گردان و قلبمان را روشن کن ؛ آن ‏چنان که پنجره این روز ها را به دشت ‏های خورشیدی بهار ، گشوده‏ ای .
 
نوروز ، از نفس ‏های معتدل بهار می‏ تراود و در سفره گلدار هفت سین دمیده می ‏شود ؛ سفره ‏ای که در آن ماهی قرمزی ، تکرار تازه زندگی را میان تنگ کوچکی از آب گوشزد می‏ کند .
 
نوروز ، هفت سین را از بازار بهار می ‏آورد و با سلیقه می ‏چیند تا عشق را از پس گونه‏ های سرخ " سیب " ، هدیه کند ، تا شمه ‏ای از بهشت را از لابه ‏لای گلبرگ‏ های " سنبل " ، به ارمغان آورد . حالا برکت را در طعم پر از شیرینی و گندم " سمنو " می‏ توان چشید .
 
می‏ توان با گیسوان شانه خورده سبزه ‏ای جوان که تکه ‏ای از طبیعت را به خانه آورده ، طراوت را دسته کرد و دانه دانه " سکه ‏های نو " را که در کنار سفره برق می ‏زنند و بوی عید می ‏دهند ، در دست‏ های کودکانه کاشت تا شوق معصوم کودکی ، در باغ چشمشان بشکوفد .
 
پابه ‏پای شگفتی ‏هایی که در این دایره از هم پیشی می ‏گیرند ، آنچه در نگاه نافذ انسان آرمیده است ، به بلندای رتبه خویش برمی‏ خیزد و کتاب طبیعت را تنها در قاب کوچک پنجره ورق نمی ‏زند و هفت سین سفره دل را به سنبل و سیب و سبزه و ... خلاصه نمی‏ کند تا هفت " سلام " آسمانی از معجزه بیان ، نص قرآن به سرای سینه ‏اش میهمان شود ؛ میهمانی که در سنت ایرانی ـ اسلامی ، بالانشین رواق سینه‏ هاست :
 
" سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبِّ رَحیمٍ "
درودی است که از جانب بی ‏همتا خداوند ، ارسال می ‏شود ؛ بی ‏آنکه واسطه ‏ای پیام ‏آور این محبت باشد .
 
" سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ "
برکت و سلام در پرده شب ‏هایی است که به بیداری دل ، زنده می ‏داریم تا تولد سپیده ، افق را چراغانی کند .
 
" سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمینَ "
" سلام " و " رحمت " خداوند جاری است تابنده بر نوح ؛ او که سکان کشتی رسالت را رو به سمت ساحل توحید ، به دست گرفت .
 
" سَلامٌ عَلی إِبْراهیمَ "
و ابراهیم که برای شکستن شرک ، مجسمه ‏های سنگی را تبر زد .
 
" سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ "
و موسی که از کفر و بهانه ‏های بنی ‏اسرائیل ، نبوتش را به ستوه نیامد و هارون که حق برادری را به جای آورد .
 
" سَلامٌ عَلی آلِ یاسینَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلینَ "
" سلام " و " رحمت " خداوند بر " آل یاسین " و جامعه انبیا ، رسولان حقیقت که امانتدار الهام الهی بودند تا فطرت پرستش را از حوالی لانه بت ‏ها و بیراهه مکاتب و جهل و خرافات دور سازند .
 
منبع: www.vefagh.co.ir