السلام ای انیس غربت و زنجیر !

السلام ای انیس غربت و زنجیر !
 
 

ندارد كس در اين عالم دل زارى كه من دارم

ندارد سينه‏ اى آه شرر بارى كه من دارم

 
نديده هيچ مظلومى چنين ظلمى كه من ديدم
ندارد چشم گردون چشم خونبارى كه من دارم
 
ندارد هيچ زندانى نگهبانى كه من دارم
ندارد كس بعالم خصم خونخوارى كه من دارم
 
شب و روزم بود يكسان ز تاريكى اين زندان
نديده ديده گردون پرستارى كه من دارم
 
ندارد محرم رازى بجز اين كنده و زنجير
نديده ديده گردون شب تارى كه من دارم
 
بگيرم روزه و ذكر خدا هر دم به لب دارم
نباشد روزه دارى را چو افطارى كه من دارم
 
از اين ظلمى كه هارون مى ‏كند بر من خدا داند
كسى باور ندارد چشم خونبارى كه من دارم
 
 
 
 
 
 
بیست و پنجم ماه رجب ، شهادت مظلومانه ی امام موسی بن جعفر است .
 
امامی که زندگانی پر از برکتش ، دستخوش حوادث حاکمیت بنی عباس بود.
 
حاکمانی که از هیچ ستمی دریغ نمی کردند.
 
امام هفتم ، موسی بن جعفر ، در این دوران سخت ترین زندان ها را دید ؛ تا جایی که از خدا تمنای مرگ خویش می کرد و می گفت :
...یا مخَلِّصَ الشَّجَرِ مِن بَینِ رَملٍ وَ ماءٍ وَطینٍ، یا مخَلِّصَ النارَ مِن بَینِ الحَدیدِ وَ الحَجَرِ، یا مخَلِّصَ الَّبَنِ مِن بَینِ فَرثٍ وَ دَمٍ، یا مخَلِّصَ الوَلَدِ مِن بَینِ مَشِیمَةٍ وَ رَحِمٍ، یا مخَلِّصَ الرّوُحِ مِنَ الأَحشاءِ وَ الأمعاءِ، خَلِّصنی مِن یَدِ هارونِ الرَّشیدِ.
« ای خداوندی که گیاه را از بین ریگ و آب و گل نجات می­دهی، ای خدایی که آتش را از بین آهن و سنگ رهایی می­بخشی، ای خدایی که شیر را از بین فضولات و خون خلاص می­کنی، ای خدایی که بچه را از میان پرده رحم نجات می­دهی، ای خدایی که روح را از میان درون حجاب­ها خلاص می­کنی، مرا از دست هارون خلاص کن
 
 
چه بر سر این امام همام آورده اند که در سجده خواهان مرگ خویش است ؟!
 
امام موسی بن جعفر ، باب الحوایج است ؛ او را بین خود و خدا واسطه قرار دهیم تا حاجت روا شویم.